Description
اوهانا داستان سرایی بی نظیر است . هیچ کس مثل او داستان تعریف نمی کند! اما از بس کتاب های تکراری برای دوستانش یاون و کانی خوانده است، دوستانش قبل از آن که داستان به آخر برسد خوابشان می برد…
چطور است اوهانا خودش قصه بنویسد؟ با کمک حیوانات جادوئی، حتما می تواند الهام بگیرد!
مثل هر شب، اوهانایکی از کتابهای محبوبش را باز میکند- کتاب قصههای جنگل جادو! دوستان صمیمیاش که کنار هم در تختخواب گرم و نرمشان چمباتمبه زدهاند، آماده شنیدند.
یاون ماسک شبش را روی پیشانی گذاشته – آخر عاشق تاریکی است- و کانی هم کلاه شب منگولهدارش را روی سرش کشیده است. هر کدامشان عروسک محبوبشان را بغل کردهاند؛ یک ماه مخملی برای یاون و یک ستاره برای کانی.
اوهانا داستانش را شروع میکند: «امروز میخوام داستان جادوور و سه دوست صمیمی رو براتون تعریف کنم. روزی روزگاری جادوور جوانی بود به اسم گلمهر، چون به همون اندازه که مهربون بود، زیبا هم بود. نگاه کنید!»
درباره نویسنده
Catherine Kalengula کاترین کالنگولا
Reviews
There are no reviews yet.